بازم سلام به همه به خدای آسمونی خدای زمینی همه و همه
یه سلامی که از دل یه آدم درمونده برمیاد مثل یه آه
ببینم خداجون چرا هروقت گیر میکنم و با اونی که براش میمیرم قهر میکنم بساط گناه رو برام فراهم میکنی
آخه تو خودت که بهتر میدونی من ضعیف النفسم میخوای امتحانم کنی که پیشت کم بیارم بابا ایول من که همه جوره پیش تو کم آوردم دیگه چرا میخوای از این شرمنده ترم کنی
دلم گرفته نمیدونم چکارکنم دیدی میگن برای یکی میمیری ولی اون برات تب نمیکنه قضیه ما شده دیگه
وقتی هم فکرمیکنم که با چیزهای دیگه خودم رو سرگرم کنم تا اون رو یادم بره میبینم خوب بعضی وقتها اون بدم نمیگه آدم عاقل که خودش رو نابود نمیکنه تا یکی رو فراموش کنه ولی خدائیش خیلی قاطیم داغون داغون
دوست داشتم میرفتم نوک یه کوه که تا فاصله چندکیلومتری اش هیچ بنی بشری پیدا نمیشد انگار داد و فریاد میکردم و ناله میکردم تا هرچی ناله تو دلم هست تمام شه خسته شدم از همه چه از زندگی و بیشتر از خودم
هردفعه که یک قدم از تو دور میشم احساس میکنم بیشتر از خودم بدم میاد به عشق آدمها نمیشه دل خوش کرد پس حداقل تو ای خدای آسمونی من با اینکه میدونم لیاقت این رو ندارم ولی ازت میخوام که دوستم داشته باشی و هیچوقت حتی یه اپسیلون هم تنهام نزاری خنده داره این رو میگم ولی باهام باش که حتی وقتی گناه هم میکنم فکرمیکنم تو کنارمی پشتم قرصه قرصه
دوستت دارم هوارتا
بهش گفتم دوستم داری ، گفت آره ، گفتم چقدر ، گفت اندازه ستاره های آسمون
به آسمون نگاه کردم هیچ ستاره ای توش نبود